به لطف خداى متعال امالفضل دختر مأمون عباسى كه به همسرى امام جواد (ع) در آمده بود از ايشان (ع) بچهدار نشد. زيرا خداوند در او شايستگى نديد كه مادر امام بعدى باشد و به سعادت دنيا و آخرت برسد. او منتظر بود كه امام جواد (ع) از او بدون جانشين باقى بماند تا از اين محروميت، براى دشمنى عليه امام (ع) استفاده كند.
از آنجايى كه امام مىدانست سه نفر از ائمه هدى (عليهم السلام) از نسل او مىباشد پس بر ايشان واجب بود كه نسل خود را حفظ كند و تنها راه آن ازدواج با زن ديگرى بود تا ريسمان امامت پاره نشود.
امام جواد (ع) پس از امالفضل با كنيزى مغربى به نام سمانه ازدواج كرد كه او سيدهاى بود كه براى امام جواد (ع) فرزندانى پسر و دختر به دنيا آورد كه به همين، سبب كينهجويى و حسادت در امالفضل شد. پس نزد پدرش شكايت برد و به حضرت (ع) تهمت بست كه ايشان (ع) به خاندان بنىعباس دشنام مىدهند اما مأمون توجهى به كلام او نكرد و براى سخنانش ارزشى قائل نشد.
پس از مرگ مأمون، معتصم كه مىدانست دختر برادرش – امالفضل – خود را راضى مىكند كه فرزند رسولالله (ص) را در بحبوحه جوانى و طراوت عمرش به سبب كينه و انحرافات موروثى به قتل برساند پس فرصت را از دست نداد و انجام اين فاجعه دردناك را بر عهده گذاشت.
در خاندان رسولالله (ص) اين اولين زنى نبود كه مرتكب چنين جناياتى شده و شوهر بىنظير خود را از لحاظ نسب، حسب، علم، شرف، عظمت و عبادت، به قتل رسانده است. چرا كه پيش از او، جعده دختر اشعث، همسرش امام حسن (ع)، سيد جوانان اهل بهشت، ريحانۀ رسولالله (ص) و سبط اكبر را در مقابل دريافت مبلغى از مال و وعده تزويج با يزيد، فرزند جگرخوار و فرزند ميسون نصرانى، نبيره ابوسفيان، همجهتِ مشركين و شيخِ كفار، به وسيله سم، مسموم نمود و به شهادت رساند.