يحيى”پرسيد: نظر شما دربارۀ شخص محرمى كه حيوانى را شكار كند،و بكشد چيست؟
حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام فرمودند:اين سؤال،داراى وجوه و اشكال مختلفى است،سؤال شما مربوط است به كدام شكل و وجه؟آيا آن حيوان را در حرم كشته است يا در غير حرم؟آيا به حكم مسأله عالم بوده است يا خير؟حيوان را عمدا كشته است يا به اشتباه؟آيا فرد محرم،برده بوده است يا آزاد؟بار اوّلش بوده است يا تكرار كرده؟آيا بر عمل خود اصرار دارد يا پشيمان شده است؟حيوان را در شب كشته است يا روز؟براى عمره احرام بسته است يا حجّ؟حيوان،پرنده بوده است يا غير پرنده؟كوچك بوده است يا بزرگ؟همانا هر كدام از اين اشكال دهگانه،حكم و فديۀ مخصوص به خود دارد.
“يحيى”متحيّر و آثار ناتوانى بر چهرهاش آشكار شد و زبانش به لكنت افتاد و نمىدانست چه بگويد.حاضران،همگى، زبونى او را دريافتند و”مأمون”-لعنة اللّه عليه- گفت: خدا را حمد مىگويم بر اين نعمت و توفيق كه در اين مورد،نظر صائب،مرا عطا فرموده است.سپس رو به نزديكانش كرد و گفت: حال،آنچه را انكار مىكرديد، فهميديد؟ آنگاه از حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام تقاضا كرد تا حكم مربوط به اين اشكال را بيان دارند.
حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام فرمودند:
-اگر محرم در غير حرم،حيوانى را به قتل برساند كه پرندۀ بزرگ باشد،فديۀ آن گوسفند است.
-و اگر در حرم باشد،فديۀ آن دو گوسفند است.
-و اگر جوجهاى را در غير حرم بكشد،فديۀ آن بچه گوسفندى است كه تازه از شير گرفته شده است و نيازى به پرداخت قيمت آن نيست.
-و اگر در حرم باشد،فديۀ آن برّهاى است كه تازه از شير گرفته شده است و قيمت آن جوجه را نيز بايد بپردازد.
-اگر حيوان وحشى بوده است،فديۀ الاغ وحشى،گاو است و فديۀ شتر مرغ،شتر بزرگ!
-اگر قدرت بر پرداخت اين فديه را ندارد،شصت مسكين را طعام دهد و اگر نمىتواند،هيجده روز،روزه بگيرد.
-فديۀ گاو،گاو است و اگر نمىتواند،سى مسكين را طعام دهد و اگر نمىتواند، نه روز،روزه بگيرد.
و اگر آهو باشد،فديۀ آن گوسفند است.اگر نمىتواند ده مسكين را اطعام كند و اگر نمىتواند سه روز،روزه بگيرد.
-اگر قتل،در حرم واقع شده است و احرامش براى انجام حجّ است،فديهاش در هر مورد،دو برابر است كه بايستى به عنوان هدى آنها را به كعبه ببرد و همراه با مردم در “منى”قربان كند.و اگر احرامش براى عمره است،در مكّه قربان كند و قيمت آن را بپردازد تا دو برابر گردد.
-اگر خرگوشى را كشت،فديهاش گوسفند است.اگر كبوترى را به قتل رسانيد، فديهاش گوسفند است و بايد يك درهم نيز صدقه بدهد و يا با آن براى كبوتران حرم،گندم بگيرد.در مورد جوجه،نيم درهم كافى است و در مورد تخم مرغ،يك چهارم درهم (صدقه يا گندم براى كبوتران حرم)
-شخص محرم،هر عملى را از روى نادانى انجام دهد،كيفرى نمىبيند،مگر در مورد صيد كه به هر صورت،عالم يا جاهل،از روى عمد يا به اشتباه،بايد فديه بدهد.
-هر عملى را كه برده انجام دهد،كفّارهاش به اندازه يك آزاد،بر عهدۀ صاحب و آقاى اوست.
-هر كارى را كودك نابالغ انجام دهد،از فديه معاف است،امّا اگر تكرار كند، خداوند از او انتقام مىگيرد؛هر چند كفّارهاى بر او واجب نمىآيد،امّا در آخرت مشمول عذاب مىشود.
-اگر شخص محرم،صيد را نشان دهد و ديگرى آن را به قتل رساند،نشان دهنده بايد فديه بدهد.
-كسى كه بر صيد كردن،اصرار ورزد،عقوبت اخروى بعد از دادن فديه دامنگيرش خواهد شد و آن كه پشيمان شود،بعد از دادن فديه،مشمول عذاب نخواهد بود.
-اگر حيوان را در شب به قتل برساند،چنانچه صيد در آشيانهاش باشد و از روى اشتباه چنين كند،كفّارهاش بر او نيست.امّا اگر از روى عمد باشد،چه در شب و چه در روز،دادن فديه بر او واجب مىشود.
“مأمون”-لعنة اللّه عليه-گفت: احسنت اى ابو جعفر! خداوند بيش از پيش به تو احسان كند.اگر مايليد از”يحيى”سؤالى بفرماييد؛همانگونه كه او از شما پرسيد.
حضرت به”يحيى”فرمودند:از تو بپرسم؟”يحيى”گفت:فدايت گردم،خود دانيد!اگر پاسخ را بدانم،عرض مىكنم و اگر ندانم،از شما مىآموزم.
حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام فرمودند:بگو چگونه مىشود كه نظر كردن مردى به يك زن،در اوّل صبح حرام است،در ميانۀ روز حلال،هنگام ظهر حرام،عصر حلال،موقع غروب حرام،آخر شب حلال،نيمۀ شب حرام و هنگام طلوع فجر زن بر او حلال مىگردد.
“يحيى بن اكثم”كه حتّى صورت مسألۀ را نفهميده بود،به جهل خود اعتراف كرد و از امام عليه الصلوة و السلام پاسخ را درخواست كرد.حضرت امام جواد(ع)فرمودند:اين زن،كنيزى است كه تعلّق به ديگرى دارد.در اوّل روز براى مرد،نظر كردن به او حرام است،در ميانۀ روز او خريدارى مىكند و برايش حلال مىشود،هنگام ظهر وى را آزاد مىكند و نظر كردنش بر او حرام مىگردد،عصر او را به ازدواج خود درمىآورد،برايش حلال مىشود،موقع غروب با او ظهار مىكند و بر او حرام مىشود،آخر شب كفّارۀ ظهار را مىپردازد و بر او حلال مىگردد،در نيمۀ شب او را طلاق رجعى مىدهد و بر او حرام مىشود و هنگام طلوع فجر رجوع مىكند و زن بر او حلال مىگردد.
“مأمون”-لعنة اللّه عليه-رو به نزديكان و اقوامش كرد و گفت: آيا از ميان شما كسى پاسخ اين دو مسأله را مىدانست؟همگى گفتند: به خدا سوگند كه نه! نظر امير المؤمنين صائب است.”مأمون”گفت:واى بر شما،اين خاندان به فضائلى كه دارند، از ميان مخلوقات مخصوص شدهاند و سنّ اندك مانع از كمالات آنان نيست.مگر نمىدانيد حضرت رسول خدا(ص)،حضرت على بن ابى طالب را در حالى كه ده سال بيشتر نداشت، به پذيرفتن رسالت خويش دعوت كرد،و اسلام او را قبول كرد.اين در حالى است كه هيچ كسى را در آن سنّ و سال به رسالت خويش دعوت نفرموده است.با حسن و حسين(عليهما الصلوة و السلام)بيعت كردند،در حالى كه آنان كمتر از شش سال داشتند و غير از آن دو با هيچ كودكى بيعت نفرمودند.آيا هم اكنون باز هم آنچه را خداوند به اينان اختصاص داده است،نشناختهايد؟آنان فرزندانى هستند كه برخى پدران برخى ديگرند و آنچه براى نخستينشان است،براى آخرينشان نيز هست.
“عبّاسيان”گفتند: اى امير المؤمنين راست مىگويى! آنگاه برخاستند و بىمقدار و زبون از مجلس بيرون رفتند. پس از اين،”مأمون”خطاب به حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام كرد و گفت:خطبۀ عقد دخترم-”ام الفضل”-را به نام خود،ايراد فرما!