ظاهر اين است كه امام در راهش به حج، از بغداد گذشت. سپس همانطور كه شيخ مفيد در كتاب «ارشاد» مىنويسد به كوفه رفته و از آنجا عازم بغداد مىشود و در اين شهر، در خانۀ مسيب بن زهير كه در آن مسجدى بود، فرود آمده و در همانجا از ايشان (ع) معجزهاى آشكار مىشود.
مىگويند: ابوجعفر جواد (ع) به همراه امالفضل از بغداد به سوى مدينه و به طرف خيابان دروازۀ كوفه حركت كرد، در حالىكه مردم با او بودند و او را همراهى مىكردند. تا هنگام غروب خورشيد، در خانه مسيب فرود آمد و وارد مسجد شد. در صحن آن، درخت سدرى بود كه بار نداشت. حضرت (ع) كوزهاى آب خواست و در زير آن درخت وضو گرفت و با مردم نمازِ مغرب را به پا داشت چنانچه در ركعت اول سوره حمد و نصر و در ركعت دوّم سوره حمد و توحيد را تلاوت كرد. پس از اتمام نماز براى مدت كوتاهى نشست و ذكر خداى بلندمرتبه را گفت و بدون خواندن دعا يا قرآن بلند شد و چهار ركعت نافله خواند و بعد از آن، سجدۀ شكر بجا آورد و سپس از مسجد خارج شد.
به بركت وجود نورانى امام جواد (ع) آن درخت به بار نشست. مردم با تعجب از ميوه آن خوردند و با حيرت آن را شيرين و بدون هسته يافتند. شيخ مفيد مىگويد: من از ميوۀ آن درخت خوردم؛ ميوهاى كه در آن هسته نبود!