شايسته است كه بدانيم امامت كه، خلافت، وصايت، ولايت و وراثتِ‌ خداوند است براى احدى با انتخاب مردم امكان‌پذير نمى‌شود؛ كسى نمى‌تواند خود را نامزد اين منصب خطير نمايد بلكه امامت به امر خداى متعال و انتخاب و اختيار اوست و اين تعيين و انتخاب و اختيار به تصريح محقق مى‌شود و نص از رسول خدا (ص) و يا از امام سابق به امام حاضر مى‌رسد.

احاديثى كه از پيامبر اكرم (ص) در كتب شيعه و سنى پيرامون ائمه اثنى‌عشر (عليهم السلام) نقل شده است از مشهورترين و صحيح‌ترين احاديث شناخته مى‌شوند و به كثرت راويان و بزرگان مورد اعتماد معروف است. پيش از اين بعضى مصادر اين حديث را از كتب اهل سنت بيان كرديم. بعضى از اين احاديث كوتاه و بعضى مفصل هستند.

مجمل آن مانند قول پيامبر (ص) است كه فرمود:

الْاَئمَّةُ‌ بَعْدِي إثنَى عَشَرْ كُلُّهُمْ‌ مِنْ‌ قُرَيْش

ائمه بعد از من دوازده نفرند كه همه آن‌ها از قريش هستند.

مفصّل اين احاديث مشتمل بر اسماء امامان، نسب، القاب و صفات آن‌هاست.

امام جواد (ع) امام نهم از ائمه اهل بيت دوازده‌گانه است كه رسول خدا (ص) بر امامت، ولايت، وصايت و خلافت آن‌ها در مناسبات مختلف و موارد متعدد تصريح كرده است. همچنين امامانى كه پيش از امام جواد (ع) بوده‌اند نسبت به اين حقيقت سكوت نكرده‌اند.

نص امام موسى بن جعفر (ع) بر امامت امام جواد (ع)

امام موسى‌بن‌جعفر (ع) به محمد بن سنان كه از اصحاب آن حضرت (ع) بوده است، امامت امام على بن موسى‌الرضا (ع) و فرزندش امام جواد (ع) را خبر مى‌دهد.

موسى‌بن‌جعفر (ع) فرمود: كسى كه در حق فرزندم على ستم كند و امامت او را بعد از من انكار نمايد؛ مانند كسى است كه به امامت على بن ابيطالب (ع) ظلم كرده

و حق او را بعد از رسول‌الله (ص) انكار نموده است.

محمد بن سنان مى‌گويد: به آن حضرت (ع) گفتم: به پروردگار قسم، اگر خدا به من عمر عطا كند حق را به او مى‌دهم و براى او اقرار مى‌كنم.

امام (ع) فرمود: درست گفتى اى محمد! خدا به تو طول عمر مى‌دهد و حق او را ادا مى‌كنى و به امامت و خلافت آن كسى كه بعد از اوست، اقرار مى‌نمايى.

ابن سنان مى‌پرسد: امام بعد از او كيست‌؟

فرمود: فرزندش محمد.

ابن سنان مى‌گويد: خوشنود شدم و تسليم اوامر او هستم.

بعد از ثبوت اين حقايق كه اعتراف به امامت امام محمد الجواد (ع) را واجب و آسان مى‌كند، بايد پذيرفت كه ممكن است خداى متعال اين اهليت و شايستگى را به هر كسى عطا كند ولو اين‌كه او در دوران كودكى باشد، پس عظمت انسان به روحش و نفسش و مواهب اوست و به جسم، جسد و ايام عمرش بستگى ندارد.

نصّ‌ امام رضا (ع) بر امامت امام جواد (ع)

در آن زمان، شرايط‍‌ سخت بود و راه‌هاى اعلام و معرفى كافى نبود. پس به ناچار منتظر فرصتى ماندند تا در زمينه‌هاى مختلف براى تصريح بر امامت حضرت امام جواد (ع) و تثبيت قواعد امامت در بين شيعيان اقدام نمايند.

در كتاب كافى است كه صفوان بن يحيى به امام رضا (ع) مى‌گويد: پيش از آن‌كه خدا به تو اباجعفر را ببخشد، همواره مى‌گفتى: خدا به من پسرى مى‌بخشد. حال، خدا او را به تو عطا كرده و چشم ما به اين نعمت روشن شده است. اگر خداى ناكرده براى شما حادثه‌اى رخ داد، بايد در نبودتان به چه كسى مراجعه كنيم‌؟

امام (ع) با دست به ابى جعفر (ع) كه در مقابلش ايستاده بود، اشاره كرد. صفوان گفت: فدايت شوم، اين يك كودك سه ساله است!

امام فرمود: عيسى (ع) به حجت قيام كرد در حالى‌كه او نيز سه ساله بود.

خيرانى خبر صفوان را از پدرش روايت مى‌كند و مى‌گويد: امام رضا (ع) در پاسخ فرمود: خداى تبارك و تعالى عيسى بن مريم (ع) را برانگيخت و او را به عنوان فرستادۀ صاحب شريعت برگزيد، زمانى‌كه سن او از سن ابوجعفر كمتر بود.

معمر بن خلاد مى‌گويد: شنيدم حضرت رضا (ع) فرمود: اين ابوجعفر است و او را در جاى خود نشانده‌ام. ما اهل بيت، كوچكمان از بزرگمان ارث مى‌برد (مو به مو).

امام رضا (ع) مردم را به پيروى از امام جواد (ع) دعوت مى‌كرد، در حالى‌كه او كودك بود.

روزى امام جواد (ع) هنگامى كه كودك بود در دامن حسن‌بن‌جهم كه از اصحاب امام رضا (ع) بود، نشسته بود. امام به او فرمود: پيراهن را كنار بزن و بين كتف‌هايش را ببين. آن مرد بين دو كتف امام جواد (ع) را نگاه مى‌كند. در يكى از كتف‌هايش چيزى شبيه به نگين، داخل گوشت ايشان مى‌بيند. امام رضا (ع) پرسيد: آن‌را مى‌بينى‌؟ همين نشانه را پدرم نيز داشت.

سن و مقدار عمر در نبوت و امامت دخالتى ندارد

بشر به امور عادى الفت گرفته و با آن مأنوس است اما وقتى با حقيقتى مواجه شد كه مخالف جريان عادى بوده و براى او غيرعادى است، از آن وحشت مى‌كند. خداى متعال در آيه 78 سورۀ نحل مى‌فرمايد:

وَ اللّٰهُ‌ أَخْرَجَكُمْ‌ مِنْ‌ بُطُونِ‌ أُمَّهٰاتِكُمْ‌ لاٰ تَعْلَمُونَ‌ شَيْئاً

خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد، در حالى‌كه چيزى نمى‌دانستيد.

هنگام تولد، حتى نگاه كردن دقيق و متمركز نيست. كودك، صداها را مى‌شنود و اشياء را مى‌بيند امّا بين آن‌ها فرق نمى‌گذارد. روزها و ماه‌ها و سال‌ها مى‌گذرند، تا او حروف و كلمات را ياد بگيرد و به آنچه كه مى‌شنود تكلّم كند. و الفاظى كه زياد

مى‌شنود استفاده كند و تلفظ‍‌ آن‌ها برايش آسان باشد. مى‌كند، حواس او به تدريج باز مى‌شود و ادراك او به مرور زمان كامل شده و نياز به زمان طولانى دارد تا تعليم و تربيت شود و از فرهنگ و تمدن چيزى بياموزد و اين روند در بين افراد بشر در طول تاريخ، به صورت هميشگى رواج و ادامه داشته است.

با اين حال، انسان‌هايى را ديده‌ايم كه اين عادت را شكسته‌اند و با قوانين طبيعت به مبارزه برخاسته‌اند و نياز به طى مراحل و قطع زمان و فراگيرى و تحقيق نداشته‌اند و ولادتشان همراه با پختگى كامل و عقلِ‌ وافر و معرفتِ‌ تمام بوده و اين قدرت خدايى‌ست كه بر هر چيز قادر است.

قرآن كريم به امكان اين معنى تصريح دارد و در آيه 12 سورۀ مريم در شرح حال يحيى‌بن زكريا مى‌فرمايد:

وَ آتَيْنٰاهُ‌ الْحُكْمَ‌ صَبِيًّا

به او در حالى‌كه كودك بود، حكمت داريم.

همچنين در آيات 29 و 30 همين سوره مى‌فرمايد:

قٰالُوا كَيْفَ‌ نُكَلِّمُ‌ مَنْ‌ كٰانَ‌ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

قٰالَ‌ إِنِّي عَبْدُ اللّٰهِ‌ آتٰانِيَ‌ الْكِتٰابَ‌ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا

گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است، سخن بگوئيم‌؟! * نوزاد از ميان گهواره گفت: بى‌ترديد من بنده خدا هستم. او به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر خود قرار داده است.

همان‌طور كه ابن عباس و اكثر مفسرين آورده‌اند، بدين‌ترتيب عيسى در حالى‌كه يك روزه بود، سخن گفت و به بندگى خدا اقرار كرد تا او را به خدايى و ربوبيت نسبت ندهند. خداى متعال عقل او را در كودكى كامل كرد و او را به سوى بندگانش فرستاد. عيسى، پيغمبرى مبعوث براى مردم بود كه در كودكى مُكلف و عاقل بوده است و اين يك معجزه است. خداوند اين حقيقت را در قرآن به عنوان معجزه آورده. به نام عيسى به‌جز در سورۀ مريم، در آياتى ديگر نيز آورده شده است. در آيات 45 و 46 سورۀ آل عمران مى‌خوانيم:

إِذْ قٰالَتِ‌ الْمَلاٰئِكَةُ‌ يٰا مَرْيَمُ‌ إِنَّ‌ اللّٰهَ‌ يُبَشِّرُكِ‌ بِكَلِمَةٍ‌ مِنْهُ‌ اسْمُهُ‌ الْمَسِيحُ‌ عِيسَى ابْنُ‌ مَرْيَمَ‌ وَجِيهاً فِي الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ‌ وَ مِنَ‌ الْمُقَرَّبِينَ‌

وَ يُكَلِّمُ‌ النّٰاسَ‌ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ‌ الصّٰالِحِينَ‌

ياد كنيد، هنگامى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! به يقين خداوند تو را به كلمه‌اى از سوى خود كه نامش مسيح عيسى بن مريم است بشارت مى‌دهد كه در دنيا و آخرت داراى مقبوليت و آبرومندى بوده و از مقرّبان است * او با مردم در گهواره، كه اين كارى خارق‌العاده است و در ميانسالى با زبان وحى سخن مى‌گويد و از شايستگان است.

در آيه 110 سورۀ مائده نيز آمده است:

إِذْ قٰالَ‌ اللّٰهُ‌ يٰا عِيسَى ابْنَ‌ مَرْيَمَ‌ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ‌ وَ عَلىٰ‌ وٰالِدَتِكَ‌ إِذْ أَيَّدْتُكَ‌ بِرُوحِ‌ الْقُدُسِ‌ تُكَلِّمُ‌ النّٰاسَ‌ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً

ياد كنيد هنگامى‌كه خدا فرمود: اى عيسى بن مَريم! نعمتم را بر خود و بر مادرت ياد كن. آن‌گاه كه تو را به‌وسيله روح‌القدس توانايى بخشيدم كه با مردم در گهواره به اعجاز و در ميانسالى به وحى سخن گفتى.

مفسرين بيان كرده‌اند كه روح‌القدس همان جبرئيل است كما اين‌كه گفته است:

قُلْ‌ نَزَّلَهُ‌ رُوحُ‌ الْقُدُسِ‌ مِنْ‌ رَبِّكَ‌ بِالْحَقِّ‌

بگو روح‌القدس آن‌را از جانب پروردگارت به حق بر تو نازل كرده است.

خداى متعال در آيه 4 سورۀ قدر مى‌فرمايد:

تَنَزَّلُ‌ الْمَلاٰئِكَةُ‌ وَ الرُّوحُ‌

فرشتگان و روح نازل مى‌شوند.

در آيه 2 سورۀ نحل نيز آمده است:

يُنَزِّلُ‌ الْمَلاٰئِكَةَ‌ بِالرُّوحِ‌ مِنْ‌ أَمْرِهِ‌

فرشتگان را به فرمان خود همراه با روح نازل مى‌كند.

قول خداى متعال به معناى تأييد، تقويت و كمك است يعنى خدا، عيسى بن مريم (ع) را توسط‍‌ روح‌القدس كمك كرده، با آن‌كه كيفيت اين يارى‌رسانى را تنها خداى متعال مى‌داند.

بعد از اين مقدمۀ مختصر، بر ما آسان مى‌شود كه بپذيريم طفلى در سه سالگى به قدرت و خواست خداوند به درجۀ نبوت نائل گردد.

همان‌طور كه منصب الهى نبوت از جانب خداى متعال است، امامت هم از جانب خدا تعيين مى‌شود و نص از رسول‌الله (ص)، و از امام سابق به امام حاضر مى‌رسد.

از رسول خدا (ص) پيرامون ائمه اثنى‌عشر كه پس از ايشان خواهند آمد، احاديث بى‌شمارى رسيده كه از ذكر آن‌ها به علت كثرت، پرهيز مى‌كنيم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *